بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
اوّلاً ایّام اربعین را با همه ی وجود، با همه ی دل، تمجید و تکریم میکنیم و حرکتِ اربعینیِ مردم را، با استمداد از لطف خدای متعال، شکرگزاری میکنیم.
هفته ی دولت را به شما برادران و خواهران عزیز تبریک میگوییم و امیدواریم که ان شاءالله این هفته برای همه ی سالهای طولانیِ مسئولیّتِ شما هفته ی امید و مژده و گزارشهای شادی بخش باشد.
یاد شهیدان عزیز، شهید رجائی و شهید باهنر را گرامی میداریم که این هفته به نام این دو بزرگوار هفته ی دولت نامیده شده و رمز ویژه ای در این نام گذاری وجود دارد و آن، این است که دولت، دولتِ گرامی دارنده ی شهدا و گرامی دارنده ی راه شهدا است که خب بحمدالله کم وبیش همین جور هم بوده.
یاد شهید عزیزمان، رئیس جمهور فقید، آقای رئیسی را گرامی میداریم و برای ایشان این نامِ نیکِ برجسته ای را که خدای متعال به او داد، دائمی و پایدار میطلبیم از خدای متعال. ان شاءالله که خداوند درجات ایشان را و همراهانشان را ــ از جمله وزیر خارجه شان(۲) را ــ عالی بدارد، باقی بدارد.
خدا را شکرگزاریم که بحمدالله دولت با همّت رئیس جمهور محترم و با کمک ارزنده ی مجلس شکل گرفت؛ این خیلی نعمت بزرگی است. در بعضی از دولتهای گذشته، گاهی تا نزدیک یک ماه یا بیشتر، دولت نمیتوانست شکل بگیرد و همه ی وزرا از مجلس رأی اعتماد نگرفته بودند؛ این را خدا لطف کرد به شما و به ما و به کشور که بحمدالله همه ی وزرا از مجلس، با اعتماد مجلس به آنها، بسلامتی بیرون آمدند. کسانی که در این انتخابات و تشکیل این دولت ــ بعد از آن حادثه ی سنگین و تلخ ــ مؤثّر بودند، همه پیش خدای متعال مأجورند: دست اندرکاران دولت قبل، صداوسیما، مسئولان گوناگون که کمک کردند به اینکه بعد از آن حادثه ی سنگین و تلخی که پیش آمد، کشور بتواند بانشاط وارد میدان انتخابات بشود، انتخابات ریاست جمهوری با امنیّت و سلامت کامل انجام بگیرد، بعد وزرا انتخاب بشوند؛ واقعاً از همه ی آنها باید سپاسگزاری کنیم. از خداوند متعال هم واقعاً خیلی باید متشکّر باشیم. حالا من نکاتی را عرض میکنم، این نکته ی تشکّر را هم باز بعداً عرض خواهم کرد.
آقای رئیس جمهور [هم] در این زمینه برای انتخاب وزیرانی که باید با ایشان همکاری کنند، خیلی پُرکار و باتلاش وارد شدند؛ با بنده هم مشورت کردند و من تعدادی از افرادی که می شناختم یا صلاحیّت آنها از طرق مورد وثوق به ما رسیده بود، اینها را تأیید کردم، بعضی ها را هم تأکید کردم؛ تعداد بیشتری را هم نمی شناختم، گفتم نظری نسبت به آنها ندارم. خب بحمدالله ایشان توانستند انتخاب را انجام بدهند و مجلس را هم قانع کنند و این موفّقیّت بزرگی بود و خدا را سپاس میگوییم.
امروز همه ی این وزرای محترم و شما برادران و خواهران عزیزی که مورد اعتماد رئیس جمهور و مجلس قرار گرفتید، مقامات عالی رتبه ی این کشورید؛ وظیفه ی همه ی ما است که از شماها حمایت کنیم، کمکتان کنیم ــ اگر احتیاج به کمک داشته باشید ــ و تلاش کنیم که ان شاءالله شما در کارهایتان موفّق باشید.
چند نکته را من یادداشت کرده ام که عرض میکنم. نکته ی اوّل مسئله ی شکر خدا است. شما امروز در جایگاهی قرار گرفته اید که میتوانید در پیشرفت کشور و در اداره ی امور کشور مؤثّر باشید؛ وزارت، یک چنین موقعیّتی را به شماها داده. این نعمت الهی است؛ اینکه انسان بتواند خدمت کند به مردم، نعمت بزرگی است. خیلی ها دوست دارند خدمت کنند، فرصت برایشان پیش نمی آید. خدا به شما این فرصت را داده؛ خدا را شکر کنید، سپاسگزاری کنید، قدردان باشید، از خدای متعال کمک بخواهید، این مسئولیّت را امانت خدا و امانت مردم بدانید و از این مسئولیّت و مأموریّت بزرگ پاسداری کنید. البتّه [این] چهار سال بخشی از عمر انسان است که به سرعت برق و باد میگذرد. بنده حالا در سنین هشتادوپنج سالگی وقتی نگاه میکنم به پشت سرم، میبینم این ۸۵ سال به سرعت برق عبور کرده و گذشته. این جوری است؛ چهار سال زود میگذرد، لکن در همین مهلت زودگذر کارهای بزرگ میتوان کرد. امیرکبیر سه سال در کشور حکومت کرد، کارهای بزرگی را بنیان گذاری کرد. خود آقای رئیسیِ عزیزِ ما سه سال حکومت کرد و ریاست کرد، کارهای خوبی ایشان انجام داد و بعضی کارها را پایه گذاری کرد که ان شاءالله ثمره اش را بعدها کشور خواهد دید. بنابراین، میتوانید کار کنید؛ در این چهار سال، با سلامتی و عافیت ان شاءالله کارهای بزرگی را میتوانید انجام بدهید.
نکته ی دوّم این است که یکی از شرایطِ کارآمدیِ کارگزارانِ دولت این است که داشته های خودشان را بشناسند، ثروتهای موجود خودشان را بشناسند، استعدادها و ظرفیّتهای قابلِ به فعلیّت رسیدن را بشناسند. بنده در این سالهای طولانی با مسئولینی برخورد کرده ام که [ظرفیّتها را] نمی شناختند؛ نیروی انسانی کشور را نمی شناختند، نیروهای طبیعی کشور را نمی شناختند. یک مسئولی یک وقتی به من گفت که ما برای ساختن بزرگراه بایستی از مهندسین خارجی استفاده کنیم! امروز به دست جوانهای شما، سرتاسر کشور بزرگراه و آزادراه و مانند اینها ساخته شده و [به آن خارجی ها] احتیاج نداشتیم؛ این نشناختن عیب بزرگی است. مثالهای گوناگون دیگری هم در ذهنم هست که لزومی ندارد بگویم.
داشته ها را بشناسید. ما ثروتهای فعلی مان هم زیاد است، ظرفیّتهایمان هم چندین برابر آن چیزی است که بالفعل دارا هستیم. ما چند نوع داشته و ظرفیّت داریم؛ یعنی بالفعل و بالقوّه. یکی ظرفیّتهای طبیعی است. ما از لحاظ منابع زیرزمینی، ظرفیّتهای زیادی داریم؛ نفت داریم، گاز داریم، انواع و اقسام منابع ارزشمند داریم. در همین کویری که شما می بینید، آنهایی که کویرشناسند یک وقتی به من گفتند منابع عظیمی وجود دارد؛ ثروتهایی که ارزشش از نفت و گاز بیشتر است. ما از این چیزها داریم. موقعیّت جغرافیایی منحصربه فردی در این منطقه داریم. ما از لحاظ زمینی، سرِ چهارراهِ شرق و غرب و شمال و جنوب قرار داریم؛ این موقعیّت بسیار مهمّی است. از لحاظ اقلیمی، تنوّع اقلیمی یک فرصت بسیار بزرگی است که ما داریم. از لحاظ سواحل طولانی دریای آزاد، ما این فرصت را داریم؛ جزایرمان، سواحلمان، همه فرصت است. همین منطقه ی مَکران ــ که حالا خوشبختانه آقای رئیس جمهور که راجع به این قضیّه با من صحبت میکردند، چند بار اسم آوردند و روی این قضیّه حسّاسند ــ یک فرصت بزرگی است. از این قبیل فرصتها ما زیاد داریم؛ اینها فرصتهای طبیعی است.
یک نوع فرصتها، فرصتهای انسانی است، ظرفیّتهای انسانی است. جوانان تحصیل کرده؛ ما در این کشور میلیون ها جوان تحصیل کرده داریم که اینها تشنه ی کار کردن هستند؛ اگر بتوانیم از اینها استفاده کنیم، بشناسیم اینها را، بتوانیم از نیروی اینها و از فکر اینها استفاده کنیم، دنیایی کار برای کشور به وجود می آید. جوانان تحصیل کرده، استعدادهای درخشان، توانایی های علمی، ظرفیّت نابغه سازی؛ ببینید، ما وقتی که مثلاً نگاه میکنیم به خواجه نصیر یا ابن سینا یا محمّدبن زکریای رازی یا ملّاصدرا یا بقیّه ی دانشمندان برجسته ای که تا زمان ما در کشور بودند، این به ما نشان میدهد که سقف پرواز فکری و علمی ما خیلی بالا است و میتوانیم به آن جاها برسیم. بعد از هزار سال، هنوز
کتابهای ابن سینا در دنیا مطرح است؛ این خیلی مسئله ی مهمّی است، این پدیده ی مهمّی است. ما توانایی نابغه سازی داریم؛ یعنی در بین جوانهای ما، نوابغی میتوانند به وجود بیایند. اینها فرصتهای انسانی و داشته های انسانی ما است.
ایمان مردممان جزو ظرفیّتها است؛ این ایمانی که مردم دارند ــ ایمان مذهبی و ایمان سیاسی ــ خیلی باارزش است؛ این هم یک جور ظرفیّت است. یک جور ظرفیّتهای دیگر عبارت است از ظرفیّتهای سیاسی کشور، [مثل] عمق راهبردی ما. یک روزی بود که ایران را با قالی و نفت می شناختند، امروز ایران را در دنیا با علم می شناسند، با پیشرفت نظامی می شناسند، با قدرت منطقه ای می شناسند، با عمق راهبردی می شناسند؛ این یک فرصتی است که در اختیار ما است. توانایی تأثیرگذاری روی کشورهای دنیا، روی منطقه، چیز کوچکی نیست، چیز خیلی مهمّی است؛ این هم از فرصتهای ما است.
یک فرصت دیگری که جزو ارزنده ترین فرصتها است، تجربه ها است؛ باید قدر این تجربه ها را بدانیم. اَلعَقلُ حِفظُ التَّجارِب؛ این فرمایش امیرالمؤمنین است. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) استفاده ی از تجربه ها و حفظ کردن تجربه ها را نشانه ی خردمندی میدانند. وَ خَیرُ ما جَرَّبتَ ما وَعَظَک ؛(۳) تجربه ای که بتواند به شما درس بدهد و راه را جلوی پای شما بگذارد. ما تجربه های خوبی داریم؛ دولتهای گوناگون آمدند و کارهایی کردند که برای ما تجربه شده: یک کارهایی بوده که نباید میکردند، کردند، ضرر کردیم؛ یک کارهایی بوده که باید میکردند، نکردند، ضرر کردیم؛ یک کارهایی بوده که باید میکردند و کردند، سود بردیم؛ اینها همه تجربه است، از اینها میشود استفاده کرد.
نکته ی بعدی: انتخاب همکار. بالاخره شما همکارانی انتخاب میکنید؛ توصیه ی بنده این است که از همکارانِ دارای این خصوصیّات بیشتر استفاده کنید: جوان، مؤمن، انقلابی، متعهّد، پُرانگیزه؛ اینها هستند که میتوانند به شما کمک کنند. ما در بخشهای مختلفِ علمی و تحقیقاتی، مثل بخش هسته ای، بخش نانو، بخش سلّول های بنیادی، بخشهای گوناگونی که جزو گره های بزرگ علمی و تحقیقاتی در دنیا بوده، از این جوانها استفاده کردیم و پیش رفتیم، پیشرفتهای بزرگ انجام گرفته بحمدالله. آن خصوصیّت این است؛ از این جوانها استفاده کنید، [چون] گره ها را باز میکنند. ضمناً شما وقتی که جوانها را آوردید در رده های گوناگون مدیریّتی از پایین گذاشتید، یک نسلی از مدیران پُرانگیزه برای فردا دارید تربیت میکنید؛ یعنی وقتی شما جوانها را آوردید داخل تشکیلات خودتان، اینها تجربه پیدا میکنند و برای فردا یک نسلِ برجسته ی مدیرِ پُرانگیزه ای شما تولید کرده اید که به نظر من این خیلی چیز باارزشی است. با آقای رئیس جمهور هم که ما صحبت میکردیم، همین موضوع مطرح شد؛ اگر چنانچه ایشان بتوانند مثلاً فرض کنید صد جوانِ مؤمنِ پُرانگیزه ی انقلابیِ متعهّد را آماده کنند و آخرِ دولتشان همین صد جوان را تحویل کشور بدهند، به نظر من کار بسیار بزرگی انجام گرفته. بنابراین، این هم مسئله ی انتخاب [همکار]. مرحوم شهید رئیسی در این زمینه توفیقات خوبی داشتند؛ ان شاء الله که توفیقات شما چند برابر ایشان باشد.
نکته ی چهارم درباره ی مسئله ی کارشناسی است. در تبلیغات آقای دکتر پزشکیان و اظهاراتی که گفته شد، رجوع به کارشناس ها تکرار شده. بنده به این قضیّه ی رجوع به کارشناس عقیده ی راسخ دارم؛ بنده معتقدم که دولتها وقتی که کار کارشناسی میکنند، حکمرانی شان حکمرانی خردمندانه و اندیشه ورزانه خواهد بود، نه حکمرانی محفلی و رفاقتی و توصیه ای. خصوصیّت کار کارشناسی این است که گاهی شما یک کار کارشناسی ای را انجام میدهید، بر خلاف خواست چند نفر رفیق و دوست و آشنا و آدم صاحب نفوذ و مانند اینها؛ آنها را ناراضی میکنید، امّا ملّت را راضی میکنید، کشور را پیش میبرید؛ کار کارشناسی این است. بنده تأیید میکنم و بر کار کارشناسی تأکید میکنم، منتها یک نکته ای اینجا وجود دارد در انتخاب کارشناس: گاهی اوقات، در مواردی، ته نشین های ذهنیِ غلطِ یک کارشناس، با ادبیّات کارشناسی به میدان می آید، با لباس کارشناسی به میدان می آید، آن وقت مشکل درست میکند و آن نظرات غلط حاکم بر ذهن آن کارشناس را یا خصوصیّات اخلاقی او را به شما تحمیل میکند. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در این زمینه هم توصیه دارند: لا تُدخِلَنَّ فی مَشوِرَتِکَ بَخیلاً ... وَ لا جَباناً؛ با بخیل مشورت نکن. یعنی چه؟ یعنی کارشناست بخیل نباشد؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اگر خواستی کمکی به کسی بکنی، این بخیل جلویت را میگیرد میگوید که جیبت خالی میشود. با آدم ترسو مشورت نکن، از آدم بزدل نظر کارشناسی نگیر؛ برای خاطر اینکه هر کار بزرگی بخواهی انجام بدهی، هر اقدام خوبی و قدم بلندی بخواهی برداری، تو را میترساند که اگر این کار را بکنی، چنین میشود، چنان میشود. وَ لا حَریصاً؛(۴) با آدم حریص مشورت نکن ــ یعنی از او کارشناسی نخواه ــ چون آدم حریص، آن حرص خودش را به تو منتقل میکند. حالا اینها نمونه است؛ یعنی این خُلقیّات یک کسی که طرف مشورت ما است، میتواند در رأی مشورتی او اثر بگذارد و کار دست ما بدهد. بنابراین، مواظب باشیم از کارشناسی استفاده کنیم که مؤمن باشد، صادق باشد، به توانمندی داخلی و ملّی کشور معتقد باشد، سرمایه های ملّی را بشناسد. از کارشناس هایی استفاده نکنیم که دنبال نسخه های نسخ شده ی خارجی اند. بعضی اوقات یک نسخه ی اقتصادی یا اجتماعی یا فرض کنید که سیاسی در خارج، پنجاه سال پیش یا هفتاد سال پیش مطرح شده، بعد هم نسخ شده، ما حالا آن نسخه را بیاوریم اینجا مطرح کنیم! مراقب باشید کارشناس به این شکل نباشد، وَالّا اصل کارشناسی بسیار لازم است.
نکته ی بعدی درباره ی حضور در بین مردم است. اینکه اگر سفر استانی کردید، بگویند این پوپولیست است، عوام گرا و مانند اینها است، این حرفها را اعتنا نکنید. اطّلاع از متن آنچه در زندگی مردم میگذرد، با کارتابل و گزارش کتبی امکان پذیر نیست؛ باید بروید ببینید و از خود مردم بشنوید. وقتی انسان میرود می شنود، میبیند که با آنچه در گزارش به ما رسیده تفاوتهای زیادی وجود دارد. نمیخواهم بگویم همه ی گزارشها خلاف است، غلط است؛ نه، گزارشهای خوب هم داریم، منتها گزارش نشان نمیدهد واقعیّت را. الان که میخواستیم بیاییم اینجا، من راجع به این راه پیمایی اربعین به یک نفری که از راه پیمایی برگشته بود گفتم چطور بود، خوب بود، گفت اگر همه ی علما، همه ی شعرا، همه ی دانشمندها جمع بشوند، نمیتوانند یک هزارمِ آنچه را که دارد اتّفاق می افتد توصیف کنند! این را یک نفری همین یک ساعت پیش به من گفت؛ یعنی دیدن ــ [اینکه] انسان از نزدیک ببیند ــ یک چیز دیگر است. بروید بین مردم؛ بروید با مردم گرم بگیرید، صحبت کنید. یک جاهایی، در یک شهرستانی، در یک روستایی، مقتضی است بروید در
خانه ی مردم؛ در منطقه ی زلزله زده یا سیل زده، بروید در چادر مردم؛ بروید ببینید، از آنها بشنوید، آن وقت بر اساس اینها تصمیم بگیرید. بنابراین، حضور در [بین] مردم خیلی خوب است، سفرهای استانی خیلی خوب است و ان شاءالله توفیقاتی داشته باشید.
نکته ی بعدی در باب عدالت است. خب عدالت در کلمات همه ی ماها تکرار میشود. آقای دکتر پزشکیان هم، چه در انتخابات و تبلیغات انتخاباتی، چه بعد از آن، چه در همین جلسه ی امروز ما، راجع به عدالت و اهمّیّت عدالت صحبت کردند. همین هم هست؛ یعنی بنده نمیخواهم راجع به لزوم عدالت بحث کنم؛ این جزو بیّنات نظام و بیّنات نظام اسلامی و بیّنات انقلاب است؛ بحث سر این نیست. بحث سر این است که عدالت را چه جوری تأمین کنیم؟ راهکار چیست؟ خب همه ی ما میخواهیم عدالت انجام بگیرد، مرتّب هم قانون و قاعده و مقرّرات و برنامه و امثال اینها دارد تصویب میشود، گفته میشود، اجرا میشود؛ اینها با عدالت چه نسبتی دارند؟ چقدر میتوانند عدالتی را که ما دوست میداریم و مدام تکرار میکنیم تأمین کنند؟ من چند سال قبل از این، پیوست عدالت را مطرح کردم؛(۵) گفتم شما هر قانونی [تصویب میکنید]، هر تصمیمی میخواهید بگیرید ــ تصمیم مهم، قانون مهم ــ یک پیوست عدالت برایش تهیّه کنید. مرحوم آقای رئیسی یک مقداری هم در این قضیّه پیش رفت؛ ایشان کارهایی هم کردند، [منتها] نیمه کاره ماند. میخواهم این توصیه را به شما بکنم: پیوست عدالت لازم دارد. پیوست عدالت یک ترتیب اداری یا یک فرم تشریفاتی نیست، یک امر واقعی است؛ یعنی مراکزی مثل سازمان برنامه ــ از باب مثال ــ که برنامه را تنظیم میکنند، تصمیم ها را میسازند، تصمیم سازی میکنند، قانونها را آماده میکنند، لوایح قانونی دولت را آنها مینویسند، آنها تنظیم میکنند، بایستی یک مراقبتی [کنند] ــ حالا یا از سوی خود آنها یا کسانی را آقای رئیس جمهور معیّن کنند ــ نگاه کنند ببینند تأثیر این قانون، تأثیر این برنامه در شکاف اجتماعی چقدر است، کم میکند، زیاد میکند، تأثیر میگذارد، نمیگذارد، فاصله ی طبقاتی را کم میکند زیاد میکند؛ این را مراقبت کنند و اگر دیدند این برنامه موجب میشود که فاصله ی طبقاتی زیاد بشود، برنامه را حذف کنند، [یا] آن قسمت از برنامه را حذف کنند. پیوست عدالت یعنی این، نه اینکه ما یک کاغذی پیوست کنیم به قانونمان که یک شرایطی بگذاریم؛ نه، در خود قانون [باشد]؛ این کار آسانی نیست، یک کار سختی است، کار مشکلی است. بنده البتّه اطّلاع پیدا کردم یک تعدادی جوان دانشگاهی فاضل و مطّلع یک نرم افزاری برای این کار تهیّه کردند که حالا اگر خواستید، مراجعه میکنید و میخواهیدشان و [اگر] مورد قبولتان قرار گرفت، مورد استفاده قرار میدهید. به هر حال، مسئله ی عدالت مسئله ای است که با زبان و با خواهش و با درخواست و با تکرار و با تهدید و مانند اینها عملی نمیشود. عدالت اجرا میخواهد، انگیزه میخواهد، ورود در میدان میخواهد. خوشبختانه انگیزه اش وجود دارد؛ من میبینم ایشان(۶) انگیزه ی این کار را دارند. خیلی خب، راهش را پیدا کنید؛ دنبال این بروید که چه جوری میتوانید عدالت را اجرا کنید. جوری عمل بشود که هیچ مدیری و هیچ مسئولی نتواند تخلّف کند از آن راهی که به عدالت منتهی میشود.
نکته ی بعدی: رعایت اولویّتها. ما وقت کمی داریم، پول کمی هم داریم، کار زیادی هم داریم؛ ببینید اولویّتها چیست. دو جور اولویّت داریم؛ چه اولویّتهای کارهای زیرساختی و اساسی، چه اولویّتهای کارهای فوری. بعضی از اولویّتها مربوط به مسائل فوری است، باید اینها را داخل جامعه به یک شکلی به صورت مناسبی حل کرد؛ مسئله ی گرانی، تورّم و امثال اینها. بعضی از مسائل، مسائل زیرساختی است؛ اگر چنانچه امروز نکردیم، ده سال دیگر باید شروع کنیم. اینکه درباره ی انرژی هسته ای بعضی تردید میکنند که چه فایده دارد، بر اثر غفلت از این قضیّه است. بالاخره این کشور نمیتواند خودش را از این امکانِ علمیِ فنّیِ پیشرفته ی دنیا محروم کند؛ اگر امروز شروع نکردید، ده سال دیگر باید شروع کنید؛ [آن وقت] ده سال عقبید.
مثلاً من اشاره کردم به موقعیّت جغرافیایی؛ الان دولت طرحهایی دارد در زمینه ی مسیر شمال ـ جنوب و شرق و غرب که البتّه شمال ـ جنوب مهم تر است؛ این خیلی مهم است. شمال [کشور] ما به مجموعه ای از کشورها وصل است که به اروپا و به جاهای دیگر منتهی میشود، جنوبمان هم دریا است و اقیانوس هند است و مجموعه ی آسیای با آن عظمت است. ما این وسط قرار داریم؛ این یک اولویّت زیرساختی است؛ نمیشود از این صرف نظر کرد، باید دنبال کرد این را. ما از این قبیل اولویّتهای زیرساختی داریم.
مسئله ی امنّیت غذایی جزو اولویّتهای مهم است. به مناسبت امنیّت غذایی، مسئله ی خودکفایی در گندم خیلی مهم است، مسئله ی نوع استفاده ی از آب در کشاورزی خیلی مهم است. بعضی ها شیوه های نویی دارند؛ شنیدم بعضی ها هم رفته اند با آقای دکتر پزشکیان مطرح کرده اند. ممکن است اوّلِ کار یک مقداری مشکلاتی داشته باشد، گران تمام بشود، لکن یقیناً آینده دار است؛ اینها را باید ما دنبال کنیم، اینها کارهای زیرساختی است، اولویّتهای ما اینها است.
از این قبیل، توسعه ی مسئله ی نفت است: هم در بخشهای بالادستی نفت، مثل این چاه ها و این شیوه های جدیدی که برای استخراج نفت در دنیا امروز مطرح است و ما در این زمینه ها عقبیم، باید هر چه ممکن است استفاده کنیم از امکاناتمان و این شیوه ها را فراهم بکنیم؛ هم در زمینه های پایین دستی، مثل پالایشگاه، مثل رسیدن به محصول نهایی. امروز محصول نهایی ما در نفت مثلاً بنزین یا گازوئیل است، در حالی که محصول نهایی اینها نیست؛ چیزهای دیگری هم آن طور که گفته میشود وجود دارد که میتوانیم به آنها برسیم. اینها اولویّتها است که بایستی ان شاءالله به اینها توجّه بشود.
نکته ی بعدی که من یادداشت کرده ام ــ که نکته ی هشتم میشود ــ درباره ی فضای مجازی است. فضای مجازی یک دنیای جدیدی است دیگر؛ شماها بیشتر از بنده هم حتماً مطّلعید؛ یعنی فضای مجازی دیگر امروز مجازی نیست، امروز یک واقعیّتی است در زندگی مردم که روزبه روز هم دارد پیش میرود. آنچه مهم است این است که در فضای مجازی، حکمرانی قانونمند وجود داشته باشد؛ اینکه بنده گاهی گفته ام فضای مجازی رها و ول است، به خاطر این است. حکمرانی بر اساس قانون؛ اگر قانونی ندارید، قانون را به وجود بیاورید و بر اساس آن قانون، زمام کار را به دست بگیرید. همه ی دنیا این کار را میکنند؛ می بینید دیگر، این جوان بیچاره را فرانسوی ها [بازداشت کردند]!(۷) یعنی این قدر و تا این حد سخت گیری انجام میگیرد که طرف را میگیرند زندان میکنند، تهدید میکنند که بیست سال محکومیّت به تو خواهیم داد؛ این برای خاطر آن است که حکمرانی آنها را نقض کرده. نقض حکمرانی قابل قبول نیست؛ یک کشور در اختیار شما است که در قبالش وظیفه دارید، در قبالش مأموریّت دارید؛ نمیشود حکمرانی شما را نقض کرد، نباید نقض کنند. مسئله ی [حکمرانی] این است. من به این مناسبت فضای مجازی، حرف خودم را و آن مبنای خودم را گفتم، قبلاً هم گفته ام، بعضی ها جور دیگری تبیین میکنند یا میفهمند یا نمیخواهند بفهمند، امّا حرف من این است: فضای مجازی در کشور باید قانونمند بشود؛ آن وقت یک فرصت خواهد شد. اگر ما توانستیم در فضای مجازی حکمرانی قانونمند داشته باشیم، فضای مجازی برای کشور یک فرصت میشود، وَالّا ممکن است تهدید بشود.
به این مناسبت، من مسئله ی هوش مصنوعی را مطرح کنم که یک بار دیگر هم در آن جلسه ی تنفیذ اشاره ای کردم.(۸) ببینید، امروز هوش مصنوعی با یک شتاب حیرت دهنده ای [دارد پیش میرود]؛ یعنی انسان متحیّر میشود از شتابی که این فنّاوری عجیب در دنیا پیدا کرده و دارد پیش میرود. خب الان دستگاه های مختلف ما ــ نظامی و غیر نظامی ــ از هوش مصنوعی دارند استفاده میکنند، بهره برداری میکنند، امّا این ما را فریب ندهد. در مسئله ی هوش مصنوعی، بهره بردار بودن امتیاز نیست؛ این فنّاوری لایه های عمیقی دارد که باید بر آن لایه ها مسلّط شد؛ آن لایه ها دست دیگران است. اگر شما نتوانید لایه های عمیق و متنوّع این فنّاوری هوش مصنوعی را تأمین کنید، فردا اینها یک ایستگاهی مثل آژانس اتمی درست میکنند برای هوش مصنوعی ــ که الان دارند مقدّماتش را فراهم میکنند ــ که اگر چنانچه به آن ایستگاه رسیدید، باید اجازه بگیرید که در فلان بخش از هوش مصنوعی استفاده کنید، در فلان بخشِ دیگر حق ندارید استفاده کنید! این جوری است؛ زرنگهای دنیا، فرصت طلب ها و قدرت طلب های دنیا دنبال این چیزها هستند. یک آژانس هوش مصنوعی هم به وجود می آید، آن وقت اجازه نمیدهند که شما از این منطقه عبور کنید. خودتان باید برسید به فنّاوری های عمیق و ژرف این مسئله و لایه های زیرساختی هوش مصنوعی را باید در کشور دنبال کنید. آن کسانی که مسئول این مسائل هستند ان شاء الله اینها را دنبال کنند. البتّه زمان دولت سیزدهم یک سازمانی تشکیل شد به نام سازمان ملّی هوش منصوعی ، زیر نظر رئیس جمهور؛ این کار خوبی بود که خب حالا دیگر نصفه کاره مانده. اگر چنانچه همان سازمان زیر نظر خود آقای رئیس جمهور ادامه ی کار بدهد، امید فراوانی وجود دارد که ان شاء الله این کار به همین شکلی که عرض شد پیش برود.
نکته ی بعدی در باب اقتصاد است که خب حالا دیگر من در این زمینه حرف زیادی ندارم. آن چیزی که کارشناس های متعدّد و مورد اعتمادی در باب مسئله ی اقتصاد به ما میگویند این است که کلید مشکلات اقتصادی کشور در تولید است؛ طرفِ عرضه. اگر ما بتوانیم تولید را پیش ببریم، مسئله ی تورّم حل میشود، مسئله ی اشتغال حل میشود، مسئله ی ارزش پول ملّی حل میشود. مسئله ی تولید را باید جدّی گرفت. اگر چنانچه بخواهیم کشور در تولید ملّی پیشرفت بکند، کمک دولت را لازم دارد؛ بدون کمک دولت نمیشود. همین بهبود فضای کسب وکار و این حرفهایی که همیشه زده میشود، باید عملیّاتی بشود. چند ماه قبل بود که یک گروهی از همین کارآفرینان اقتصادی آمدند با ما ملاقات کردند و صحبتهایی کردند؛(۹) انسان وقتی به حرفهای اینها گوش میکند، [میبیند] توانایی هایی که در اختیار این کارآفرینان ما هست واقعاً شگفت آور است. میتوانند کارهای خوبی انجام بدهند؛ گاهی کارهای بظاهر نشدنی را اینها انجام داده اند؛ سود هم برده اند، استفاده هم کرده اند، به کشور هم سود رسانده اند؛ همه ی اینها هم تکرار میکنند که به کمک دولت احتیاج دارند، [لذا] دولت باید کمک کند به اینها.
یک نکته هم مسئله ی مهمّ جمعیّت و مسئله ی پیری زودهنگام کشور است که خیلی [مهم است]. چهل سال قبل، نرخ رشد جمعیّتمان ۳.۵ درصد بوده که از نرخهای خیلی بالا است. خب یک عدّه ای دستپاچه شدند و یک مقرّراتی را گذاشتند و یک محدودیّتهایی را ایجاد کردند. حالا آن نرخ [رشد جمعیّت] ما ۳.۵ که هیچ ــ البتّه من دقیق نمیدانم، الان آمار جدیدی ندارم ــ مثلاً نیم درصد یا حدّاکثر یک چیز این جوری است، ما باز همان مقرّرات را میخواهیم اعمال کنیم! این[طور] که نمیشود. مقرّرات باید منعطف باشد. یک روز جمعیّت بی ضابطه دارد اضافه میشود، جلویش را بگیرید، خوب است؛ یک روز هم جمعیّت متوقّف میشود یا دارد به طرف عقب میرود، کشور به سمت پیری میرود، اینجا باید بلافاصله مقرّرات را طبق نیاز کشور تغییر بدهید. من از آقای دکتر ظفرقندی، وزیر محترم بهداشت، جدّاً میخواهم ایشان روی این مسئله شخصاً تکیه کنند، دنبال کنند این موضوع را؛ یعنی واقعاً بروید دنبال این قضیّه و نگذارید این موانع تولید مثل و ولادت ــ که متأسّفانه زیاد هم هست ــ ادامه پیدا کند و بر اینها کاملاً تسلّط پیدا کنید. شماها خیلی هایتان در دوران جوانی کارهایی کردید که ممکن است امروز آن کارهای پیش رونده را نتوانید بکنید. خب ما احتیاج به جوان داریم در کشور. اگر خدای نکرده کشور دچار این عاقبت تلخ و سخت شد، یعنی پیری جمعیّت، دیگر هیچ علاجی وجود ندارد؛ امروز خیلی از کشورها مبتلا هستند. این مسئله ی جمعیّت است.
یک مسئله، مسئله ی نهراسیدن از مانع است. من این را خواستم به آقایان و خانمها عرض بکنم که هیچ کار بی مانعی وجود ندارد؛ هیچ برنامه ای که مانعی سر راهش قرار نگیرد شما پیدا نمیکنید؛ همیشه یک موانعی وجود دارد. بعضی ها وقتی به مانع برخورد میکنند، اوّلین گزینه شان عقب نشینی است؛ این خطا است. سعی کنید از مانع عبور کنید، سعی کنید مانع را دُور بزنید. بعد از اینکه همه ی کارها را کردید، یک وقت هم انسان عقب نشینی تاکتیکی میکند ــ حرفی نیست ــ لکن این جور نباشد که ما تا به یک مانعی برخورد کردیم، فوراً از حرفمان، از رأیمان، از برنامه مان برگردیم. از مانع نهراسید؛ این هم توصیه ی بعدی ما است.
به دشمن هم امید نبندید. حالا ایشان(۱۰) هم اشاره کردند، دیروز پریروز هم ظاهراً وزیر خارجه ی محترم(۱۱) یک اشاره ای کرده بودند. ما به دشمن امید نبندیم؛ برای برنامه هایمان منتظر موافقت دشمنان و کسانی که با ما [دشمنند نباشیم]؛ این منافات ندارد با اینکه آدم با همان دشمن در یک جایی تعامل هم بکند؛ مانعی ندارد؛ امّا امید به او نبندید، اعتماد به دشمن نداشته باشید.
آخرین نکته ای که عرض میکنم این است که در دوران این مسئولیّت، هر چه میتوانید به معنویّات خودتان بیشتر توجّه کنید. عزیزان من! همه ی ما احتیاج داریم به دل پُرایمان، به عمل عبادی، به اُنس بیشتر با قرآن و تضرّع بیشتر پیش خدا؛ به همه ی اینها واقعاً احتیاج داریم. آنچه من به طور خاص سفارش میکنم، نماز با خشوع است، نماز اوّل وقت است، حتّی المقدور نماز با جماعت است و اگر بتوانید در محیط کارتان نماز بخوانید، با کارکنانتان نماز بخوانید، خیلی بهتر است. شما الگو هستید برای یک جمعی؛ اوّلاً برای کارکنان خودتان، ثانیاً مردم به شما نگاه میکنند؛ رفتار شما، پوشش شما، چهره ی شما برای خیلی از مردم الگو است؛ به این توجّه داشته باشید. یک کارهایی را شما باید انجام بدهید و مقیّد باشید که شاید یک آدم معمولی لزومی ندارد مقیّد باشد. من این توصیه را به آحاد مردم نمیکنم، امّا به شما چرا؛ چون شما الگو هستید، چون به شما نگاه میکنند، از شما یاد میگیرند، رفتار شما یک مجموعه ای از رفتارها را در کشور شکل میدهد. و از خدای متعال بخواهید و تضرّع کنید که به شما کمک کند. اگر بتوانید و توفیق پیدا کنید نوافل را بخوانید ــ بخصوص نافله ی شب را ــ و بتوانید سحرخیزی داشته باشید، این خیلی بهتر است؛ سحر وقت خیلی خوبی است برای خلوت کردن با خدای متعال و حرف زدن با خدای متعال و خواستن از خدای متعال. شماها هم در وادی خدمت پا گذاشته اید، وارد میدان خدمت شده اید؛ قصد قربت کنید، نیّت کنید برای خدا. این هم که حالا ممکن است بگویند فلانی تظاهر میکند ، وسوسه ی شیطان است. بعضی ها هستند تا آدم به آنها میگوید، میگویند اگر این کار را بکنیم، میگویند فلانی تظاهر میکند، متظاهر است ؛ خب بگویند! به نظر من اسیر و تسلیم این وسوسه نباید شد. شما با خدا قرار بگذارید، عهد کنید ، عمل کنید، ان شاءالله خدای متعال هم آبروی شما را حفظ میکند، به شما عزّت میدهد، شما را بالا میبرد و به شما آبرو میدهد.
ان شاءالله خدای متعال همه ی شما را موفّق بدارد. یک قدری طولانی شد امّا ان شاءالله مفید باشد، مؤثّر باشد، همه ی ما بتوانیم با هم برای این کشور و برای این مردم و برای اسلام ان شاءالله کار کنیم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته